سایت ادبیّات فارسی،رشحه

ساخت وبلاگ

1.     اسم ساده : اسمی است که تنها از یک جزء (تکواژ) ساخته شده باشد و به دو جزء یا بیشتر تقسیم نشود. مانند: آب، قلم، کوه، دریا...

2.    اسم غیر ساده: كلمه اي است كه بيش از يك جز (تكواژ) داردو به دو جزء یا بیشتر تقسیم شود. شادی، خوبی، رفتار، کتاب خانه، تخم مرغ، روزنامه فروشی.

انواع اسم غیر ساده  :    ۱-  مشتق 2- مرکب 3 – مشتق – مرکب

1-مشتق: واژه اي است كه از يك جزء معنی دار و يك يا چند ((وند)) اشتقاقي تشكيل مي شود مثل : دانش، گرما ،دردمند.

بعضی از ساخت های اسم مشتق:

1-   صفت + ی : خوبی ، سفیدی

2-  اسم + ی : بقالی ، ابری ، ساحلی

3-بن ماضی + ار: کردار ، نوشتار، دیدار

4- بن مضارع + ه : خنده ، لرزه ، تابه

5- اسم + ه : زبانه ، دهانه ، دندانه

6- صفت + ه: زرده ، سفیده، هفته ، سده

7- بن مضارع + ش: روش ، نگرش ، ورزش

8- اسم + ستان : گلستان ، ترکمنستان ،

9-  اسم + گاه: خوابگاه ، شامگاه ، تعمیرگاه

10-اسم + زار : لاله زار ، ریگزار ، کشتزار

11-اسم + چه :باغچه ، دریاچه ، بازارچه

12- اسم + واره : گوشواره ، ماهواره ، جشنواره

13- اسم + بان : باغبان ، پاسبان، کشتیبان

14- اسم + ک: اتاقک ، عروسک ، شهرک

15 – بن ماضی + ن : کشتن ، مردن ، پریدن

16- صفت + ا : گرما ، درازا ، پهنا

 

2-مركب: واژه اي كه از دو تكواژ آزاد يا بيشتر تشكيل مي شود مثال:لاک پشت،دارو خانه،راهبر،رهبر،پیرو...

برخی از اسم های مرکب:

1-   اسم + اسم: رخت خواب ، شتر مرغ

2-  صفت + اسم : چهل چراغ ، سفید رود ، خوش رنگ

3-اسم + بن مضارع :گوش مال ، گل فروش ، نمک پاش

4- اسم+ بن ماضی : کار کرد ، رهاورد ، دست برد

3-مشتق-مرکّب:واژه هایی هستند که از دو یا چند جزء معنی دار همراه با یک یا چند وند ساخته شده اند.

مثال:رودررو،خانه به دوش،خوردو خوراک،لبالب،دانش آموز

 

وند ها از نظر تأثیر گذاری در کلمه دو نوع هستند1-وندهای غیر مشتق ساز(تصریفی)2-وندهای مشتق ساز(اشتقاقی).

1- وندهای غیر مشتق ساز :این نوع وندها از

كلمه مشتق نمي سازند. عمده اين تكواژها عبارتند از : 1-علامتهای جمع فارسی و عربی((ها)) و ((ان)) ( سنگ ها مردان))/(ون،ین،ات)

2-((تر)) و ((ترين)) (بزرگ تر و بزرگ ترين) 3-(ي )نكره و وحدت (( بِ )) مثال:مردی را دیدم

4-ضمایر پیوسته(م،ت،ش،مان،تان،شان)

تكواژهاي اشتقاقي وقتي با تكواژهاي ديگر تركيب شوند در بارِ معنايي آن ها تاثير مي گذارند و

مقوله دسوری را تغییرمی دهند.

وندها از نظر موقعیّت در کلمه به سه دسته تقسیم می شوند:1-پیشوند2-میانوند3-پسوند

1-   صفت + ی : خوبی ، سفیدی

2-  اسم + ی : بقالی ، ابری ، ساحلی

3-بن ماضی + ار: کردار ، نوشتار، دیدار

4- بن مضارع + ه : خنده ، لرزه ، تابه

5- اسم + ه : زبانه ، دهانه ، دندانه

6- صفت + ه: زرده ، سفیده، هفته ، سده

7- بن مضارع + ش: روش ، نگرش ، ورزش

8- اسم + ستان : گلستان ، ترکمنستان ،

9-  اسم + گاه: خوابگاه ، شامگاه ، تعمیرگاه

10-اسم + زار : لاله زار ، ریگزار ، کشتزار

11-اسم + چه :باغچه ، دریاچه ، بازارچه

12- اسم + واره : گوشواره ، ماهواره ، جشنواره

13- اسم + بان : باغبان ، پاسبان، کشتیبان

14- اسم + ک: اتاقک ، عروسک ، شهرک

15 – بن ماضی + ن : کشتن ، مردن ، پریدن

16- صفت + ا : گرما ، درازا ، پهنا

 

2-مركب: واژه اي كه از دو تكواژ آزاد يا بيشتر تشكيل مي شود مثال:لاک پشت،دارو خانه،راهبر،رهبر،پیرو...

برخی از اسم های مرکب:

1-   اسم + اسم: رخت خواب ، شتر مرغ

2-  صفت + اسم : چهل چراغ ، سفید رود ، خوش رنگ

3-اسم + بن مضارع :گوش مال ، گل فروش ، نمک پاش

4- اسم+ بن ماضی : کار کرد ، رهاورد ، دست برد

3-مشتق-مرکّب:واژه هایی هستند که از دو یا چند جزء معنی دار همراه با یک یا چند وند ساخته شده اند.

مثال:رودررو،خانه به دوش،خوردو خوراک،لبالب،دانش آموز

 

وند ها از نظر تأثیر گذاری در کلمه دو نوع هستند1-وندهای غیر مشتق ساز(تصریفی)2-وندهای مشتق ساز(اشتقاقی).

1- وندهای غیر مشتق ساز :این نوع وندها از

كلمه مشتق نمي سازند. عمده اين تكواژها عبارتند از : 1-علامتهای جمع فارسی و عربی((ها)) و ((ان)) ( سنگ ها مردان))/(ون،ین،ات)

2-((تر)) و ((ترين)) (بزرگ تر و بزرگ ترين) 3-(ي )نكره و وحدت (( بِ )) مثال:مردی را دیدم

4-ضمایر پیوسته(م،ت،ش،مان،تان،شان)

تكواژهاي اشتقاقي وقتي با تكواژهاي ديگر تركيب شوند در بارِ معنايي آن ها تاثير مي گذارند و

مقوله دسوری را تغییرمی دهند.

وندها از نظر موقعیّت در کلمه به سه دسته تقسیم می شوند:1-پیشوند2-میانوند3-پسوند

1-پیشوندهای معروف زبان فارسی:بِ،نَ،بی،با،نا،هم

2-میانوندهای معروف زبان فارسی:ا،تا،و،در،به

3-پسوندهای معروف زبان فارسی:

1-         آسا: پسوند چگونگی و مانندگی می باشد. مانند: نهنگ آسا، شیرآسا، اهریمن آسا.

2-         آگین(گین): پسوند دارندگی و اتصال می باشد. مانند: برف آگین، زهرآگین، خشمگین.

3-         او: پسوند تصغیر و تحقیر است. مانند: یارو، شکمو، دخترو.

        

4-         ا: این پسوند به بن مضارع می چسبد و صفت فاعلی مطلق می سازد. مانند: بینا، شنوا، روا

       

5 -        ا: این پسوند از مشخصه ای صفت می سازد و صورتی دیگر از «نا» است. مانند: ژرفا، گرما، دازا، بلندا، پهنا.

      

6-       اراین پسوند به بن ماضی می چسبد و صفت فاعلی می سازد. مانند: برخوردار، گرفتار، مردار، نوشتار.

7-       ار: این پسوند به بن ماضی می چسبد و اسم مصدر می سازد. مانند: گفتار، رفتار، شنیدار.

8-       اک: این پسوند به بن مضارع می چسبد و به معنی «آنچه کنند» می باشد. مانند: خوراک، پوشاک، کاواک.

9-       اُم: کاربرد این پسوند در اعداد است. مانند: یکم، دوم، سوم.

10-       ان: این پسوند به بن مضارع چسبیده و صفت فاعلی می سازد. مانند: روان، گریان، سوزان.

11-       ان: این پسوند به بن مضارع چسبیده و از فعل قید می سازد. مانند: دوان دوان، جهان، کِشان.

12-       انه: این پسوند از اسم قید می سازد. مانند: دانشمندانه، پیامبرانه.

13-       . انه: این پسوند از اسم صفت می سازد. مانند: مردانه، زنانه.

14-       ین: پسوند دارندگی و اتصال است. مانند: زرین، سیمین.

15-       ینه: این پسوند اسم ساز است. مانند: خاگینه، زرینه، سیمینه، آردینه(حلوا)

16-       بان: این پسوند صفت فاعلی که دلالت بر نگاهبانی و حفاظت می کند، می سازد. مانند: راهبان، پاسبان، دژبان.

17-       چه(ژه): پسوند تصغیر است. مانند: موچه، موژه، نایژه

18-       دان: پسوند مکان ساز است. مانند: نمکدان، شکردان.

19-       دیس: پسوند مانندگی است. مانند: ناودیس، تاقدیس، تندیس، سردیس، خاجدیس، دلدیس، بادام دیس.

20-       زار: این پسوند اسم مکان می سازد. مانند: لاله زار، سبزه زار.

21-       سار: پسوند مکان ساز است. مانند: یخسار، کوهسار، دیوسار.

22-       سان: پسوند مانندگی، چگونگی است. مانند: دیوسان، شیرسان.

23-       ستان: پسوند مکان ساز است. مانند: باغستان، گلستان، بوستان.

24-       ش: این پسوند به بن مضارع می چسبد و اسم مصدر می سازد. مانند: روش، آموزش.

25-       فام: این پسوند به آلودگی و رزیدگی بر چیزی دلالت می کند. مانند: زرفام، زرینه فام.

26-       ک: پسوند تصغیر یا تحقیر است. مانند: مردک، زنک، روباهک.

27-       کار: این پسوند از اسم صفت فاعلی می سازد. مانند: چوبکار، آهنکار.

28-       کده: این پسوند اسم مکان می سازد. مانند: دانشکده، پژوهشکده.

29-       گار: این پسوند به بن مضارع می چسبد و صفت مبالغه می سازد. مانند: آموزگار، پروردگار، فریفتگار.

30-       گان: این پسوند اسم مجموعه از چیزی می سازد. مانند: اندامگان(مجموعه اندام ها)، حسابگان، افزارگان.

31-       گاه: این پسوند اسم مکان می سازد و غالبا به بن مضارع افزوده به «ش» مصدر ساز می پیوندد. مانند: دانشکده، پژوهشکده.

32-       گر: این پسوند از اسم صفت فاعلی می سازد. مانند: پژوهشگر، رفتگر.

33-       گری: این پسوند اسم مصدر از شغلی می سازد. مانند: رفتگری، ریخته گری.

34-       گون: این پسوند بر چگونگی و مانندگی دلالت دارد. مانند: مهگون، پری گون، لاله گون.

35-       مان: این پسوند غالبا به بن مضارع یا بن ماضی چسبیده و اسم مصدر می سازد. مانند: پرسمان، گفتمان، گزیدمان(انتخابات)، گماشتمان(انتصابات(

36-       مند(اومند(:سوند دارندگی است. مانند: دانشمند، بهرمند، فرهمند.

37-       نا: این پسوند از مشخصه ای صفت می سازد و صورتی دیگر از «نا» است. مانند: فراخنا، تنگنا، دازنا.

38-       ناک: این پسوند به آلودگی، دارندگی یا فراوانی بر چیزی دلالت می کند. مانند: فراخناک، چسبناک، نمناک.

39-       ند: این پسوند به بن مضارع چسبیده و اسم مصدر می سازد. مانند: روند، پیچند، مانند.

40-       نده: این پسوند به بن مضارع می چسبد و صفت فاعلی می سازد. مانند: بیننده، گواژنده(طعنه زننده).

41-       وار: این پسوند از اسم قید می سازد. مانند: دیوانه وار، فرشته وار.

42-       وار: این پسوند از اسم صفت فاعلی می سازد. مانند: بزرگوار، سترگوار، سوگوار.

43-       واره: این پسوند اسم انجمن یا هماد از کاری می سازد. مانند: جشنواره، سوگواره، اشکواره. این پسوند برای ساختن "نام" هایی بکار میرود که همانندی با یک چیز/کار (نام" دیگر را برساند ولی در ترازی کوچکتر و پایین تر از ان است، بدان میماند و به چم آن وابسته است ولی براستی خود آن نیست مانند:ماه - ماهواره که بجای " قمر مصنوعی" که پیشتر میگفتند درست شد. سنگ - سنگواره که بجای فوسیل بیشتر بکار میرود جشن- جشنواره که به چم فستیوال بکار میرود گوش – گوشواره

44-       واری: این پسوند اسم مصدر می سازد. مانند: سوگواری، اشکواری.

45-       ور: این پسوند صفت فاعلی می سازد. مانند: دانشور، راهور، کنشور، پاسور(پلیس).

46-       وش: این پسوند بر چگونگی و مانندگی دلالت دارد. مانند: مهوش، پری وش، فرشته وش.

47-       وند: این پسوند بر چگونگی و مانندگی و گاهی دارندگی دلالت دارد. مانند: شهروند، دیووند.

48-       ه: این پسوند به بن مضارع می چسبد و اسم افزار می سازد. مانند: استره(از استردن)، ماله، رنده(از رندیدن)، تراشه.

49-       ه: این پسوند به بن مضارع می چسبد و اسم مصدر می سازد. مانند: خنده، مویه، گریه، آموزه.

50-       ی: این پسوند به اسم می چسبد و صفت ساز است. مانند: سنگی، هندی، سیگاری، شطرنجی

51-       ی: این پسوند به اسم و صفت می چسبد و اسم ساز است. مانند: برادری، بزرگی، شیرینی، بیگانگی، عکاسی

نكته آخر اين كه اهل زبان پيشينه كلمه ها را در نظر نيم گيرند بلكه وضعيت امروزي آن ها را

مي بينند. مثلا كلمه هاي دشوار ( دشخوار ) سهراب ( سهرآب ) كوچه ( كوي چه ) مژه

( موي چه = موي ژه ) زمستان ( زم ستان ) سنگین،شرین،دستگاه و كلمه هايي مانند اين ها امروزه ساده به

حساب مي آيند.

سایت ادبیّات فارسی،رشحه...
ما را در سایت سایت ادبیّات فارسی،رشحه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flayamoute بازدید : 483 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 6:47